خلاصه فیلم:
جاننش» نابغه ریاضی جوانی است که در سال 1947 در دانشگاه پرینستون تحصیل میکند. او تئوریهای نوآورانه خویش را در این دوران عرضه میکند که باعث انقلابی در علوم ریاضی و اقتصاد میگردد. سهسال بعد او استاد این دانشگاه میشود و سپس به استخدام پنتاگون درمیآید تا در اوایل دههپنجاه و در اوج جنگسرد به مبارزه با جاسوسان روس بپردازد. در همین دوران او با آلیشا» دانشجوی تیزهوش خویش ازدواج میکند و صاحب فرزندی میگردد، اما بهزودی توهمات و تصورات مالیخولیایی به او هجوم میآورد و دچار بیمار اسکیتزوفرنی و پارانویا میشود. نبوغ و دیوانگی درهم میآمیزد و مرز میان واقعیت خیال و توهم در ذهن او درهم میریزد. او سیسال دچار این بیماری و در بیمارستانها بستری میگردد تا سرانجام تصمیم میگیرد با قدرت اراده خویش مغزش را از نو برنامهریزی نماید و خود را از این بیماری نجات دهد. او نیاز به باور و همکاری آلیشا دارد و چنین است که او به قدرت عشق و اراده خویش نبرد با بیماری را آغاز میکند و سرانجام علیرغم تمام فشارهایی که در این مسیر متحمل میشود نامزد دریافت جایزه نوبل میگردد.
زندگی پردرد این دانشمند نابغه تا آنجا موردتوجه کارشناسان قرار گرفته است که میگویند اگر وی دچار این بیماری مخرب فکری نمیشد میتوانست بهعنوان اینشتینی جدید به دنیا معرفی شود. علاوه بر کتابهای مختلفی که درباره زندگی جاننش نوشته شده، دو فیلم نیز بر همین اساس تولید شده است. یکی همین فیلم ذهن زیبا» که با واقعیت زندگی و بیماری جاننش خیلی فاصله دارد؛ و دیگری فیلم مستند جنون درخشان» که نگاه دقیقتر و وفادارتری به زندگی او داشته است. البته باید خاطرنشان ساخت که بین آنچه که در فیلم ساخته شده با آنچه که در واقعیت زندگی جاننش وجود داشته است تفاوتهای زیادی وجود دارد. بهعنوان مثال به برخی از این تفاوتها در ادامه اشاره خواهد شد:
باتوجه به فیلم، توهماتی که جاننش دچار آنهاست به دو صورت دیداری و شنیداریست. در صورتیکه در واقعیت امر، توهمات جاننش فقط شنیداری بوده است نه دیداری.
همچنین مراسم اهدای خودکار در دانشگاه پرینستون که در فیلم آمده است صرفاً ساخته و پرداخته ذهن کاگردان بوده و در واقعیت امر چنین مراسمی وجود ندارد.
در رابطه با فداکاریهای آلیشیا در حق همسرش جاننش در فیلم بسیار اغراق شده است. در واقع باید گفت آلیشیا در سال ۱۹۶۳ از جاننش جدا شد و دوباره در سال 2001 با او ازدواج کرد و علاوه بر سایر تفاوتهایی که بین فیلم و زندگی واقعی جاننش وجود داشته است اینکه هیچگاه به او هنگام اهدای جایزه نوبل اجازه سخنرانی داده نشد. چرا که مسؤولین برگزاری مراسم نوبل نگران بیماری و عدم ثبات ذهنی او بودند.
خلاصه کتاب:
در ۱۹۴۳ شاهکار سنتاگزوپری به نام شازده کوچولو انتشار یافت که حوادث شگفتآنگیز آن با نکتههای دقیق و عمیق روانی همراه است. شازده کوچولو یکی از مهمترین آثار اگزوپری به شمار میرود که در قرن اخیر سوّمین کتاب پرخواننده جهان است. این اثر از حادثهای واقعی مایه گرفته که در دل شنهای صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده است.
خرابی دستگاه هواپیما خلبان را به فرود اجباری در دل آفریقا وامیدارد و از میان هزاران ساکن منطقه؛ پسربچهای با رفتار عجیب و غیرعادی خود جلب توجه میکند. پسربچهای که اصلاً به مردم اطراف خود شباهت ندارد و پرسشهایی را مطرح میکند که خود موضوع داستان قرار میگیرد.
شازده کوچولو از کتابهای کمنظیر برای کودکان و شاهکاری جاویدان است که در آن تصویرهای ذهنی با عمق فلسفی آمیخته است. این کتاب محبوبترین کتاب مردم در قرن بیستم بوده و به بیش از 130 زبان ترجمه شده است. این داستان تخیلی در بسیاری از مواقع رنگ و بوی فلسفی به خود میگیرد و آنچه باعث میشود مباحث فلسفی بسیار جذاب مطرح شود، بیان بسیار روان و سادهای است که نویسنده از آن استفاده کرده است.
پسرک به خلبان می گوید که از اخترکی دوردست میآید و روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف اخترکهای دیگر خانه را ترک کند. او همچنین برای خلبان از گل سرخ محبوبش میگوید که دل در گرو عشق او دارد، از دیگر اخترکها تعریف میکند و از روباهی که او را اینجا، روی زمین، ملاقات کرده است.
شازده کوچولو برای یافتن انچه به دنبالش است(حقیقت) از هفت مرحله عبور میکند که خواننده در هر مرحله به فکر فرو رفته و به دنبال معنا و مفهوم آن در زندگی واقعی میگردد. در تمامی مراحل خواننده میتواند مصداق بارز آن را در دنیای امروزی ببیند. سیاره هفتمی که شازده کوچولو به آن میرسد، زمین است ولی از نظر من تمامی شش سیاره قبلی نیز جزیی از زمین بوده و گفت و گوهایی که در سیارهها رد و بدل میشود، نشاندهنده وجود شخصیتهای مختلف در بین انسانهای امروزی است.
این اثر جاودانه، درباره کودکی، تنهایی، فقدان، عشق، سفر، مهاجرت، خانه، مرگ، فلسفه، علم، قدرت، جنگ و حتی ت سخن به میان میآورد و بیان این همه مفاهیم اصلی زندگی در این کتاب صد صفحهای یک شاهکار است.
درباره نویسنده:
آنتوان دو سنت اگزوپری فرزند سوم ژان دو سنتاگزوپری در سال ۱۹۰۰ در شهر لیون به دنیا آمد. در چهارده سالگی پدرش مرد و مادرش به تنهایی نگهداری و تربیت او را به عهده گرفت. دوران کودکی او با یک برادر و دو خواهر در سنموریس سپری شد و او دوره دبستان را در مان به پایان رسانید. در آغاز دوره دبیرستان نزد یکی از استادان موسیقی به آموختن ویلن پرداخت. در ۱۹۱۴ برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. آنتوان در دوران تحصیل در دبستان و دانشکده، گاهی به نوشتن و سرودن میپرداخت و اغلب نیز مورد تشویق و تقدیر دبیران و استادانش قرار میگرفت. در سال ۱۹۱۷ تنها برادرش فرانسوا به بیماری روماتیسم قلبی درگذشت و بار مسئولیت خانواده یکباره به گردن او افتاد.
اگزوپری در ۲۱ سالگی بهعنوان مکانیک در نیروی هوایی فرانسه مشغول به کار شد و در مدّت دو سال خدمت خود، فن خلبانی و مکانیک را فراگرفت، چنان که از زمره هوانوردان خوب و زبردست ارتش فرانسه به شمار میرفت و در سال ۱۹۲۳ با راهنمایی و اصرار یکی از فرماندهان نیروی هوایی به خدمت دائمی ارتش در آمد.
سنت اگزوپری جوان به دختر زیبایی دل بسته بود که خانواده دختر به سبب زندگی نامنظم و پرحادثه هوایی با ازدواج آن دو مخالفت کردند و نشانهای از این عشق را در اولین اثرش به نام پیک جنوب (۱۹۲۹) میتوان دید.
آنچه که ذوق نویسندگی و شاعری را در او بارور ساخت، پرواز و آشنایی با سرزمین و فرهنگهای گوناگون بود. در سال ۱۹۲۵ داستان کوتاهی از او به نام مانون» چاپ شد امّا کسی او را در زمره نویسندگان بهشمار نیاورد.
در سال ۱۹۲۷ برای انجام مأموریت دیگری به آمریکای جنوبی رفت و در آنجا وقت بیشتری برای پیگیری افکار خویش یافت. دو کتاب جالب او به نام زمین انسانها» و پرواز شبانه» یادگار آن زمان است.
او نوشتن شازده کوچولو” را از سال ۱۹۴۱ آغاز کرد و با آبرنگ و مداد آن را تصویرگری کرد. این اثر یکی از مهمترین آثار او به شمار میرود که در سده بیستم میلادی در رده سومین کتاب پرخواننده جهان قرار گرفت.
به نقل از بی بی سی هواپیمای اگزوپری در پروازی اکتشافی بر فراز دریای مدیترانه در سال ۱۹۴۴ سقوط کرد و باعث مرگش شد. محل سقوط او بارها به امید یافتن ردی از او یا جنازهاش کاویده شد اما هیچ نشانی از او به دست نیامد. سنت اگزوپری، کوتاه زیست و آثار اندکی خلق کرد اما آثار معدودش به خاطر جنبههای عمیق انسانی، لحن شاعرانه و شخصیتهای جذابش، مخاطبان بیشماری در سراسر جهان دارد.
دلیل سقوط هواپیمایش هیچگاه مشخص نشد اما در اواخر قرن بیستم و پس از پیدا شدن لاشه هواپیمایش اینطور بهنظر میرسد که برخلاف ادعاهای پیشین، او هدف آلمانها واقع نشدهاست زیرا روی هواپیما اثری از تیر دیده نمیشود و احتمال زیاد میرود که سقوط هواپیما بهدلیل نقص فنی بوده است.
چهار سال پس از مرگش، ارگ Citadelle از او انتشار یافت و چنان که خود نویسنده در آن اظهار کرده بود، اثری ناتمام است که هرگز پایان نمیپذیرد. این اثر شامل مجموعه یادداشتهایی است که سنت اگزوپری از تجربهها و اندیشههای زندگی خود بر جای گذارده است.
بخشهایی از کتاب:
_مردم این حقیقت را فراموش کرده اند اما تو نباید فراموش کنی، تو تا زنده ای نسبت به چیزی که اهلی کرده ای، مسئولی. تو مسئول گلتی!
_آنها همه چیز را حاضر آماده از مغازه میخرند، اما چون هیچ مغازه ای دوست نمی فروشد، مردم مانده اند بی دوست.
_آدمها کجان؟ +آدمها؟ باد به اینور و آنورشان می برد، این بی ریشگی حسابی به دردسرشان انداخته است!
_اگه آدم گذاشت که اهلیش کنن، بفهمی نفهمی خودش رو به این خطر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
پ.ن:ترجمه این کتاب توسط احمد شاملو رو از دست ندین:)
خلاصه فیلم:
جاننش» نابغه ریاضی جوانی است که در سال 1947 در دانشگاه پرینستون تحصیل میکند. او تئوریهای نوآورانه خویش را در این دوران عرضه میکند که باعث انقلابی در علوم ریاضی و اقتصاد میگردد. سهسال بعد او استاد این دانشگاه میشود و سپس به استخدام پنتاگون درمیآید تا در اوایل دههپنجاه و در اوج جنگسرد به مبارزه با جاسوسان روس بپردازد. در همین دوران او با آلیشا» دانشجوی تیزهوش خویش ازدواج میکند و صاحب فرزندی میگردد، اما بهزودی توهمات و تصورات مالیخولیایی به او هجوم میآورد و
ادامه مطلب
خلاصه کتاب:
در ۱۹۴۳ شاهکار سنتاگزوپری به نام شازده کوچولو انتشار یافت که حوادث شگفتآنگیز آن با نکتههای دقیق و عمیق روانی همراه است. شازده کوچولو یکی از مهمترین آثار اگزوپری به شمار میرود که در قرن اخیر سوّمین کتاب پرخواننده جهان است. این اثر از حادثهای واقعی مایه گرفته که در دل شنهای صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده است.
ادامه مطلب
درباره این سایت